- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
آهـسـتـه گـذاريد روی تخــتـه تـنـش را تــا مــيــخ اذيّــت نـنـمـایــد بــدنـش را اصلاً بگــذاريــد رويِ خـاك بـمـانـد... زشت است بيارند غـلامـان بـدنـش را ايـن مـــرد الــهــی مـگــر اولاد نـدارد بُـردنـد چرا مثل غـريـبـان بدنـش را؟! اين مرد نـگـهــبـان كه حـيـا هيچ ندارد بد نيست بگـيـرد جـلوی آن دهـنـش را اين هفت كفن، روضۀ گودال حسين است ای كـاش نــيــارند بـرايـش كـفــنش را
: امتیاز
|
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
ای شام تیـره با مـه انور چـه می کنی؟ با اخـتران منـظـره گستر چه می کنی؟ گسترده ای تو پرده ای از ابر بر زمین بـا آفـتـاب صـبـح مـنـور چـه می کنی؟ ای روزگار تیـره به هم داده ای جهـان مبهوت مانده ایم که دیگر چه می کنی!؟ زنجـیـر روسـیـاه چرا حـلـقـه می شدی هان ای قفس به دور کبوترچه می کنی؟ حالا سرت به دامن مادر رسیـده است یـاس کـبـود بـاغ پـیـمـبـر چه می کنی؟ گـودال قــتــلـگـاه چرا ایـنـچـنـین شـده هان ای سکینه با تن بی سر چه می کنی؟
: امتیاز
|
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
وقـتـی زبـان عـاطــفه هـا لال می شـود زنـجـیـرهـا در آیـنـه ات بـال می شـود در فصل گل بهار تو از دست می رود بر شاخه مـیوه های تو پامـال می شود دیگـر کسی ز نـالـه ات آهـی نمی کـشد در این سـیـاه چـال صدا چـال می شود آقا سنان سبـز سیادت به دوش تـوست غل ها به روی شـانه تا شـال می شود همواره مرد، زینتش از جنس دیگری ست زنجـیرها به پـای تو خـلخـال می شود دشمن به قـصد جان تو آمـاده می شـود این طرح در دو مرحله دنبال می شود: شعـرم بـدون ذکـر مـصیبت نـمی شـود حـالا گـریـز روضه گــودال می شـود دعواست بر سر زره و جامه و سری دارد مـیان معـرکـه جـنجـال می شـود
: امتیاز
|
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
آه هر چند غـل جامعه بر پیکــر داشت بر تنـش بـاغ گـل لاله و نیلـوفر داشت مثـل گـودال دچـار کـمی جـا شـده بـود فرقش این بود فقط سایۀ بالا سر داشت زحـمت چکمـۀ سنگین کسی را نکشید یعـنی پـامـال نـشد تا نـفـس آخـر داشت لطف زنجیرهمین بود که عریان نشود هرچه هم بود ولی پیرهنی در بر داشت دختری داشت ولی روسری اش دست نخورد دختری داشت ولی دختر او معجر داشت یک نفـر کشته شد و هـفت کفن آوردند پاره هم میشد اگر، یک کفن دیگر داشت الـســلام ای بــدن بی کــفــن کــربـــلا سـورۀ یـوسـف بـی پــیـرهـن کـربـبـلا
: امتیاز
|
زبانحال امام موسی کاظم علیهالسلام قبل از شهادت
دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت از بال من شکـسته تـرین آفرید و رفت خـون گـلـوی زیر فشـارم که تازه بود با یک اشاره روی لباسم چکید و رفت بد کاره ای به خاک مناجات سر گذاشت وقتی صـدای بندگی ام را شنید و رفت راضی نشد به بالـش سختی که داشتـم زنجیرهای زیر سرم را کشید و رفت شاید مرا ندیده در آن ظـلمـتی که بـود با پا به روی جسم ضعیفم دوید و رفت روزم لگـد نخـورده به آخر نمی رسـید با درد بود اگرشب و روزم رسید و رفت دیـروز صبـح با نـوک شـلاق پـا شـدم پلکم به زخم رو زد و درخون طپید و رفت تابـوت از شکـستگی ام کار می گـرفت گاهی سـرم به گوشۀ دیـوار می گرفت
: امتیاز
|
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
می خواستند داغ تو را شعـله ور کـنند وقتی که سوختی همه را با خبـر کنند می خـواستـند دفن شوی زیر خـاک ها تا زنـده زنده از سر خاکت گـذر کنند می خواسـتــند شـام غـریبان بـپا کـنند تا بچه های فـاطـمه را در به در کـنند از ناسزا بگو که چه آورده بر سـرت می خواستند باز تو را خونجگـر کنند زنـجـیـر دست شـمـا بـسـتـه بـاشـد و مثـل مـدیـنه، فـاطمه ات را سپـر کنند قـوم یهـود را به مصافـت کـشیـده انـد تا تـازیـانـه هـا به مـراتـب اثـر کـنـنـد حالا بـیا بگـو که مـلائک یکی یـکی فکری برای این تن بی پال و پر کنند این اشک ها مسافر یک جسم بی سرند وقتش رسیده است به آنجا سـفـر کنند
: امتیاز
|
زبانحال امام کاظم علیهالسلام هنگام شهادت
در میان هلهـله سوز و نوا گم می شود زیر ضرب تازیانه ناله ها گـم می شود بس که بازی می کند زنجیرها با گردنم در گلـویم گریه های بی صدا گم می شود در دل شب، بارها آمد نمازم را شکست در میان قهقه صوت دعـا گـم می شود چهار چوب پیکرم بشکسته و لاغر شدم وقت سجده پیکرم زیر عبا گم می شود تازه فهمیدم چرا در وقت سیلی خوردنش راه مادر در میان کوچه ها گم می شود بین تاریکی شب چون ضربه خوردم آگهم آه، درسینه به ضرب بی هوا گم می شود از یهودی ضربه خوردم خوب میدانم چرا گوشـوار بچه ها در کـربلا گم می شود
: امتیاز
|
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
حبیب با حبیب خود، به خلوتی صفا کند ندانم از چه بی گنه، عدو به او جفا کند سرشک غربتش روان نوا زند ز نای جان نهان ز چشم دشمنان، بدوستان دعا کند به پیکرش نشانه ها، به سینه اش ترانه ها که زیر تازیانه ها، رضا رضا رضا کند به دستها سلاسلش، زغصه سوخت حاصلش چه می شود که قاتلش ز فاطمه حیا کند فتاده در ملالها، به عـشق شـور و حال ها در آن سـیـاه چـال ها، خـدا خـدا خدا کند فـتاده دیگر از نوا، برو به دیدنش صبا بپرس مرغ کشته را، کی از قفس رها کند؟ بخاک بی کسی سرش،کسی نبود در برش کجاست تا که دخـتـرش، اقامه عـزا کند اثر نمانـده از تنـش، دلا بـرو به دیدنش بگو عدو زگردنش، غلی که بسته واکند به هردلیست ماتمش، شکسته کوه را غمش عجب مدار «میثمش»، قیامت ار بپا کند
: امتیاز
|